Empyrium - The Days Before The Fall

دلنوشته ای بر ساحل مهتاب

Empyrium - The Days Before The Fall

Bright were the days and fiery the sun

 The nights were soft and cloudless the silent welkin hung

 And winds did laze in forests and all was filled with airy sweetness -

 In days before the fall

  

Light were our hearts and notions were young

 The times were full of magic and secret songs unsung

 And winds did laze in forest and all was filled with airy sweetness -

 In days before the fall

 

Asleep is the past now autumn is grey

And silently we wallow in memory of the day

When winds did laze in forests and all was filled with airy sweetness -

In days before the fall


 

روز ها روشن بودند و خورشید فروزان

شب ها لطیف بودند به پذیرایی آسمانی بی ابر

باد ها در جنگل می خرامید و همه چیز را از شیرینیِ هوا سیراب میکرد

در روز های پیش از خزان ...

 

تصویر ها جوان بودند و قلب ها روشن

لحظات جادویی بودند پر از نغمه های ناخوانده

باد ها در جنگل می خرامید و همه را از شیرینیِ هوا سیراب میکرد

در روز های پیش از خزان ...

 

گذشته، خفته است و اکنون پاییز خاکستری است

و ما بی صدا در خاطره ای از فلان روز می غلتیم

آنگاه که باد ها وزیدند و همه را از شیرینی سیراب کردند

در روز هایی پیش از خزان ...

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ دو شنبه 11 مرداد 1400برچسب:, ] [ 1:41 ] [ علیرضا ] [ ]